مدح و منقبت | شعر هیأت

رسید و گرد راهش کهکشان‌ها را چراغان کرد
قدم برداشت، نیشابور را فیروزه باران کرد

فائزه زرافشان

آشیان آسمان

غزل

پیچیده در ترنّم هستی، صدای تو
ای راز ناگشودۀ هستی، خدای تو

قربان ولیئی

موسیقی نواحی جان

غزل

ای سلسله در سلسله در سلسله مویت
وی آینه در آینه در آینه رویت

قربان ولیئی

موسیقی نواحی جان

غزل

ای عشق! ای پدیدۀ صنع خدا! علی!
ای دست پرصلابت خیبرگشا! علی!

سیمین‌دخت وحیدی

آینه گردانی

غزل

محبوبۀ ذات پاک سرمد زهراست
جان دو جهان و جان احمد زهراست

احد ده‌بزرگی

آینه گردانی

رباعی

چشم‌ها پرسش بی‌پاسخ حیرانی‌ها
دست‌ها تشنهٔ تقسیم فراوانی‌ها

قیصر امین‌پور

آینه‌های ناگهان

غزل

...هر کوچه و هر خانه‌ای از عطر، چو باغی‌ست
در سینهٔ هر اهل دل و دلشده داغی‌ست

علی انسانی

گلاب و گل

مربع‌ترکیب

گفتم به دل، که وقت نیایش شب دعاست
پرواز کن که مقصد من «سُرّ من رآ»ست

محمدجواد غفورزاده

یا ایهاالعزیز

مثنوی

دست خدا پردۀ‌ شب را شکافت
صبح شد و نور خداوند تافت

سیدمحمدعلی ریاضی‌یزدی

دیوان ریاضی یزدی

مثنوی

ای ولی عصر و امام زمان
ای سبب خلقت کون و مکان

ذاکر جوهری

خوشه‌های طلایی

مثنوی

ای مدنی برقع و مکی نقاب
سایه‌نشین چند بود آفتاب

نظامی گنجوی

خوشه‌های طلایی

مثنوی

پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی

علی‌اکبر لطیفیان

تولیت آدم

ترکیب‌بند