مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن | شعر هیأت

سالی گذشت، باز نیامد وَ عید شد
گیسوی مادر از غم بابا سپید شد

مریم سقلاطونی

شهادت‌نامه

غزل

آدم در این کرانه دلش جای دیگری‌ست
این خاک، کربلای معلای دیگری‌ست

سیدمحمدجواد شرافت

شهادت‌نامه

غزل

آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام

عزیز مهدی

دلم دهلی است

غزل

آرامشی به وسعت صحراست مادرم‌
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم‌

مهدی جهاندار

رصد صبح

غزل

صبح طلوع زهر‌ۀ زهرا رسیده است
پایان ظلمت شب یلدا رسیده است

محمدجواد غفورزاده

یاس یاسین

قصیده

ای یادگار آدم و ادریس، ای قلم
برکش قلم به صفحۀ تلبیس، ای قلم

سیدرضا مؤید

جلوه‌های رسالت

مربع‌ترکیب

یک چله انتظار به پایان رسیده است
پایان شام تیرۀ هجران رسیده است

سیدمحمدرضا یعقوبی‌آل

قصیده‌واره

عمری‌ست گفته‌ایم به عشق تو یا علی:
«یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی»

محمود حبیبی کسبی

قصیده

آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟

علی‌اکبر لطیفیان

داریم با حسین حسین پیر می‌شویم

غزل

آنان که حلق تشنه به خنجر سپرده‌اند
آب حیات از لب شمشیر خورده‌اند

سیدحسن حسینی

هم‌صدا با حلق اسماعیل

غزل

ما را به حال خود بگذارید و بگذرید
از خیل رفتگان بشمارید و بگذرید

قیصر امین‌پور

آینه‌های ناگهان

غزل

برخیز ای برادر و عزم مصاف کن
شمشیر کین جاهلی خود، غلاف کن

محمدعلی مجاهدی

گلنفسی‌ها

مربع‌ترکیب