امام عصر علیه‌السلام | شعر هیأت

دل می‌برد از گنبد خضرا شالش
آذین شده کربلا به استقبالش

حامد اهور

فلیرحل معنا

رباعی

دنیای بی ‌نگاه تو تاریک و مبهم است
بی‌تو تمام زندگی ما جهنم است!

میثم مؤمنی‌نژاد

ایها العزیز

غزل

این سر شب‌زده، ای کاش به سامان برسد
قصۀ هجر من و ماه به پایان برسد

محمدعلی بیابانی

ایها العزیز

غزل

غمی به وسعت عالم نشسته بر جانش
تمام ناحیه خیس از دو چشم گریانش

مریم سقلاطونی

زیر ساعت حرم

غزل

یک روز به هیأت سحر می‌آید
با سوز دل و دیدهٔ تر می‌آید

عباس احمدی

جمله‌های معترضه

رباعی

دیدم به خواب آن آشنا دارد می‌آید
دیدم كه بر دردم دوا، دارد می‌آید

عباس احمدی

شهادت‌نامه

غزل

الشام...الشام...الشام... غربت‌شمار شهیدان
اندوه... اندوه... اندوه... ای شام تار شهیدان

عبدالحمید رحمانیان

ایها العزیز

غزل

هر منتظری که دل به ایمان داده‌ست
جان بر سر عشق ما به جانان داده‌ست

حسین شنوائی

حدیث حُسن

رباعی

مگذار اسیر اشک و آهت باشیم
در حسرت یک گوشه نگاهت باشیم

محمدابراهیم لکزیان

حدیث حُسن

رباعی

بوی ظهور می‌رسد از کوچه‌های ما
نزدیک‌تر شده به اجابت دعای ما

علی ناظمی

ایها العزیز

غزل

ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بی‌تو غروب می‌شود این روزها هنوز

سیدمحمدرضا شرافت

ایها العزیز

غزل

شروع قصه با برگشتن تو
کجا ما و کجا برگشتن تو

سیدحبیب نظاری

بگو تا صبح چند آدینه مانده‌ست

دوبیتی