بیستم جمادی الثانی | شعر هیأت

جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود
عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود

مجید تال

مثنوی

تو کیستی که ز دستت بهار می‌ریزد
بهار در قدمت برگ و بار می‌ریزد

غلامرضا شکوهی

یک ساغر نگاه

غزل

صبح طلوع زهر‌ۀ زهرا رسیده است
پایان ظلمت شب یلدا رسیده است

محمدجواد غفورزاده

یاس یاسین

قصیده

ای یادگار آدم و ادریس، ای قلم
برکش قلم به صفحۀ تلبیس، ای قلم

سیدرضا مؤید

جلوه‌های رسالت

مربع‌ترکیب

اول دفتر به نام خالق اکبر
آن‌که سِزَد نام او در اولِ دفتر

سیدرضا مؤید

جلوه‌های رسالت

قصیده

یک چله انتظار به پایان رسیده است
پایان شام تیرۀ هجران رسیده است

سیدمحمدرضا یعقوبی‌آل

قصیده‌واره

محبوبۀ ذات پاک سرمد زهراست
جان دو جهان و جان احمد زهراست

احد ده‌بزرگی

آینه گردانی

رباعی

ای شکوهت فراتر از باور
ای مقامت فراتر از ادراک

سیدمحمدجواد شرافت

خاک باران خورده

چارپاره

بهار، سفرۀ سبزی‌ست از سیادت تو
شب تولّد هستی‌ست یا ولادت تو؟

علیرضا قزوه

چمدان‌های قدیمی

غزل

به بوسه بر قدمت چشم من حسادت داشت
به حیرتم که چرا خاک این سعادت داشت؟

غلامرضا شکوهی

سرمه در چشم غزل

غزل

تو قلّه‌نشین بام خوبی‌هایی
تنها نه نشان که نام خوبی‌هایی

مصطفی محدثی

بودن در نبودن

رباعی

شب بود و تاریکی طنین انداخت در دشت
سرما خروشی سهمگین انداخت در دشت

جواد محمدزمانی

دلواپسی‌های اویس

مثنوی