حماسی | شعر هیأت

این جوان کیست که در قبضۀ او طوفان است؟
آسمان زیر سُم مرکب او حیران است

جلیل دشتی مطلق

این حسین کیست؟ (جلد۱)

غزل

سخت است چنان داغ عزیزان به جگرها
کز هیبت آن می‌شکند کوه، کمرها

غلامرضا شکوهی

سرمه در چشم غزل

قصیده

فردا که بر فراز نِی افتد گذارمان
حیرت‌‏فزای طور شود جلوه‌‏زارمان

محمدعلی مجاهدی

گلنفسی‌ها

غزل

هر سال، ماجرای تو و سوگواری‎‌ات
عهدی‌ست با خدای تو و خون جاری‌ات

حسین دارند

تلاوت لب‌های تشنه

غزل

آهنگ سفر کرد به فرمان حسین
در کوچۀ کوفه شد غزل‌خوان حسین

غلامرضا شکوهی

سرمه در چشم غزل

رباعی

باز باران است، باران حسین‌بن‌علی
عاشقان، جان شما، جان حسین‌بن‌علی

ناصر حامدی

از تو چه پنهان

غزل

شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را

ناصر فیض

گناه اول

غزل

یا علی گفتم همه درها به رویم باز شد
یا علی گفتم، چه شیرین شعر من آغاز شد

قاسم صرافان

حیدرانه

مثنوی

تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزده‌ست
همان که غیر خدا را دمی صدا نزده‌ست

فائزه زرافشان

غزل

روایتی نو بخوان دوباره صدای مانای روزگاران
بخوان و طوفان به‌پا کن آری به لهجۀ باد و لحن باران

سیدمحمدجواد شرافت

غزل

این طرفه‌مردانی که خصم خوف و خواب‌اند
بر حلق ظلمت خنجر تیز شهاب‌اند

سیدحسن حسینی

هم‌صدا با حلق اسماعیل

غزل

بایست آنچنان که تا به حال ایستاده‌ای
که در کمال شوکت و جلال ایستاده‌ای

سیدمحمدجواد میرصفی

غزل‌پیوسته