هفدهم ربیع الاول | شعر هیأت

هر دم از دامن ره، نوسفری می‌آمد
ولی این بار دگرگون خبری می‌آمد

حامد حسین‌خانی

از این بهشت موازی

مثنوی

ای نقطهٔ عطف آفرینش
روح ادب و روان بینش

محمدعلی مجاهدی

آسمانیها

مثنوی

زمین، به زمزمه می‌آید، همان شبی که تو می‌آیی
همان شب آمنه می‌بیند، درون چشم تو دنیایی

قاسم صرافان

مولای گندم‌گون

غزل

شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد
زنده در گور غزل‌های فراوان باشد

سیدحمیدرضا برقعی

رقعه

غزل‌مثنوی

تا داشته‌ام فقط تو را داشته‌ام
با نام تو قد و قامت افراشته‌ام

سعید بیابانکی

چاره‌ها

رباعی

چشم تا وا می‌کنی چشم و چراغش می‌‌شوی
مثل گل می‌خندی و شب‌بوی باغش می‌‌شوی

قاسم صرافان

مولای گندم‌گون

مربع‌ترکیب

کسی که دیگر خود خدا هم، نیافریند مثال او را
چو من حقیری کجا تواند، بیان نماید خصال او را

کیومرث عباسی

امین قافلۀ نور

غزل

شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود

جواد محمدزمانی

فصل بشارت

ترکیب‌بند

ﮔﻠﻮﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﺸﻨﻪ‌ﺗﺮ ﻣﯽﮔﺸﺖ
ﭼﻮ ﺗﺎﻭﻟﯽ ﺯ ﻋﻄﺶ، ﺍﺯ ﺳﺮﺍﺏ ﺑﺮﻣﯽ‌ﮔﺸﺖ

غلامرضا شکوهی

سرمه در چشم غزل

مثنوی

ای لهجه‌ات ز نغمۀ باران فصیح‌تر
لبخندت از تبسم گل‌ها ملیح‌تر

سیدمحمدجواد شرافت

خاک باران خورده

ترکیب‌بند

کريم السّجايا، جميل الشّيم
نبّى البرايا، شفيع الامم‏

سعدی شیرازی

کلیات سعدی

مثنوی