حماسی | شعر هیأت

مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند
همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند

سیدحمیدرضا برقعی

تحریرهای رود

مثنوی

ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان
مثل تیری که رها می‌شود از دست کمان

سیدحمیدرضا برقعی

تحریرهای رود

مثنوی

آن سو، همه برق نیزه و جوشن بود
این سو، دلی از فروغ حق روشن بود

محمدجواد محبت

کاروان شعر عاشورا

رباعی

هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
چندی‌ست نیارمیده، امّا برپاست

عباس براتی‌پور

ارغوانی‌ها

رباعی

با جان و دل آورده اگر آورده‌ست
خورشید دو تا قرص قمر آورده‌ست

سیدحمیدرضا برقعی

همواره حسین

رباعی

اگرچه عشق هنوز از سرم نیفتاده
ولی مسیر من و او به هم نیفتاده

مجید تال

گفتن ندارد

غزل

اين ماه، ماهِ ماتم سبط پيمبر است؟
يا ماه سربلندى فرزند حيدر است؟

حسین پژمان‌بختیاری

چراغ صاعقه

قصیده

شعر از مه و مهرِ شب‌شکن باید گفت
از فاطمه و ابالحسن باید گفت

احد ده‌بزرگی

رباعی

شور به‌پا می‌کند، خون تو در هر مقام
می‌شکنم بی‌صدا، در خود هر صبح و شام

علیرضا قزوه

عشق علیه‌السلام

غزل

عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز

محمدحسین بهجتی

خون تو پایان نداشت

غزل

چشم وا کن اُحُد آیینهٔ عبرت شده است
دشمن باخته بر جنگ مسلط شده است

سیدحمیدرضا برقعی

تحیّر

مثنوی

گمان مکن پسرت ناتنی‌برادر بود
قسم به عشق، کنارم حسین دیگر بود

علی انسانی

گلاب و گل

غزل