مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن | شعر هیأت

تق تق...کلون در...کسی از راه می‌رسد
از کوچه‌های خسته و گمراه می‌رسد

مریم سقلاطونی

مرثیه‌خوانی برای باران

غزل

آن شب که کوفه شاهد ننگی سیاه بود
در گریه آسمان و زمین تا پگاه بود

عباس شاه‌زیدی

به کسی دل باخته‌ام

غزل

مانند تو غریب، زمین و زمان نداشت
انبوه دردهای تو را آسمان نداشت

عباس شاه‌زیدی

به کسی دل باخته‌ام

غزل

مالک رسیده است به آن خیمۀ سیاه
تنها سه چار گام...نه... این گام آخر است!

محمدمهدی سیار

بی‌خوابی عمیق

قطعه

ای رهنمای گم شدگان اِهْدِنَا الصِّراط
وی نور چشم راهروان اِهْدِنَا الصِّراط

فیض کاشانی

کلیات اشعار فیض کاشانی

غزل

این چشم‌ها به راه تو بیدار مانده است
چشم‌انتظارت از دم افطار مانده است

محسن عرب‌خالقی

فصل شهادت

غزل

تیغی فرود آمد و فرقت شکست آه
فرقت شکست و موی تو در خون نشست آه

سیدمحمدجواد شرافت

فصل شهادت

غزل

این جزر و مدِ چیست که تا ماه می‌رود؟
دریای درد کیست که در چاه می‌رود؟

قیصر امین‌پور

آینه‌های ناگهان

غزل

این پرچمی که در همه عالم سرآمد است
از انقلاب کاوۀ آهنگر آمده‌ست

جواد جعفری‌نسب

قصیده

روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم
دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم

عالیه مهرابی

غزل

آمد عروس حجلۀ خورشید در شهود
در کوچه‌ای نشست که سر منزل تو بود

غلامرضا شکوهی

آسمان صبر

غزل

جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن

غلامرضا سازگار

از صیام تا قیام (۳)

ترکیب‌بند