مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن | شعر هیأت

می‌بینمت به روشنی آفتاب‌ها
قرآن شرحه شرحۀ هر شامِ خواب‌ها

قربان ولیئی

موسیقی نواحی جان

غزل

ماه محرم آمده باید دگر شوم
باید به خود بیایم و زیر و زبر شوم

مرتضی امیری‌اسفندقه

سیاه‌مستِ سایۀ تاک

قصیده

دلتنگی همیشۀ بابا علی علی!
سردارِ لشکر من تنها علی علی!

محمدمهدی سیار

رودخوانی

غزل

ای خوش‌مسیر برکه!...قرار مسافران!
آغوش باز کن که رسیده‌ست کاروان

محمدمهدی سیار

غزل

غمگین زمین، گرفته زمان، تیره‌گون هواست
امروز روز گریه و امشب شب عزاست

عباس شاه‌زیدی

به کسی دل باخته‌ام

غزل

از ابتدای کار جهان تا به انتها
دیباچه‌ای نبود و نباشد بِه از دعا

ابن حسام خوسفی

دیوان محمد بن حسام خوسفی

قصیده

ای از جمال روی تو تابنده آفتاب
وز آفتاب روی تو خورشید در حجاب...

قاسم انوار تبریزی

کلیات قاسم انوار

غزل

ماه مدینه رو سوی ایران می‌آورد؟
یا آفتاب رو به خراسان می‌آورد؟

عباس شاه‌زیدی

به کسی دل باخته‌ام

غزل

این آفتاب مشرقی بی‌کسوف را
ای ماه! سجده آر و بسوزان خسوف را

محمدمهدی سیار

بی‌خوابی عمیق

غزل

برگرد ای توسل شب‌زنده‌دارها
پایان بده به گریۀ چشم‌انتظارها

علی‌اکبر لطیفیان

داریم با حسین حسین پیر می‌شویم

غزل

رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است

امید مهدی‌نژاد

رجزمویه

قصیده

بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی می‌کنیم ریشهٔ آل سعود را؟

عطیه‌سادات حجتی

منا منهای بسیاران

غزل