مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن | شعر هیأت

در پیچ و خم عشق، همیشه سفری هست
خون دل و ردّ قدم رهگذری هست

قاسم صرافان

خط

غزل

بی‌مرگ سواران شب حادثه‌هایید
خورشیدنگاهید و در آفاق رهایید

سلمان هراتی

آب در سماور کهنه

غزل

زرد اﺳﺖ بهار ﺑﺸﺮ از ﺑﺎد ﺧﺰانی
ﭘﯿﺪاﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻮن ﻣﯽ‌ﺧﻮرد اﯾﻦ ﺑﺎغ، نهانی

جواد محقق

غزل

ای یکه‌سوار شرف، ای مردتر از مرد!
بالایی من! روح تو در خاک چه می‌کرد؟

علیرضا قزوه

شبلی و آتش

غزل

می‌داد نسيم سحری بوی تنت را
از باد شنيدم خبر آمدنت را

عباسعلی مهدی

گزیدۀ شعر جنگ و دفاع مقدس

غزل

منصوره و راضیّه و مرضیّه و زهرا
معصومه و نوریّه و صدّیقۀ کبری

محمدحسین ملکیان

جمع مُکسّر

غزل‌پیوسته

گفتم به گل عارض تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد

غلامرضا سازگار

صدف نبوت (۳)

غزل

از رفتن دل نیست خبر اهل وفا را
آن کس که تو را دید نداند سر و پا را

حزین لاهیجی

دیوان حزین لاهیجی

غزل

ﺗﺎ ﮐﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺳﻼ‌ﻣﯽ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ
ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭ، ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ

مجید تال

گفتن ندارد

مربع‌ترکیب

جان بر لب من آمد و جانان به بر من
ای مرگ برو عمر من آمد به سر من

علی انسانی

دل سنگ آب شد

غزل

تا یوسف اشکم سَرِ بازار نیاید
کالای مرا هیچ خریدار نیاید

سیدرضا مؤید

سفینه‌های نور

غزل

ای روشنی آینه! ای آبروی آب!
اسلام تو حل کرد همه مسئله‌ها را

محمدجواد غفورزاده

غروب منظومۀ عشق

قطعه