مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن | شعر هیأت

بخوان به نام شکفتن، بخوان به نام بهار
که باغ پر شود از جلوۀ تمام بهار

محمدجواد غفورزاده

چلچراغ هدایت (جلد۱)

ترکیب‌بند

تو کیستی که صداقت تو را صدا می‌کرد
دعا به جان تو پیغمبر خدا می‌کرد

محمدجواد غفورزاده

چلچراغ هدایت (جلد۱)

مثنوی

بگو چرا نشد امسال زائرت باشم
قدم به جاده گذارم، مسافرت باشم

مهدی جهاندار

غزل

همیشه مرد سفر مرد جاده بود پدر
رفیق و همدم مردم، پیاده بود پدر

سعید بیابانکی

غزل

کجاست آن که دلش چشمه‌سار حکمت بود
کجاست آن که رخش آبشار رحمت بود

جواد محمدزمانی

قصیده‌واره

کجاست آن که وجودش مطاف هر دل بود
و با شکوه‌‌تر از آفتابِ ساحل بود

جواد محمدزمانی

مثنوی

خبر دهید به کفتارهای این وادی
گلوله خورده پلنگِ غیور آبادی

سعید بیابانکی

مثنوی

غروب بود که از ره رسید مرگی سرخ
در این زمانۀ مرگ سفید، مرگی سرخ!

محمدمهدی سیار

مثنوی

دوباره زلف تو افتاد دست شانۀ من
طنین نام تو شد شعر عاشقانۀ من

سعید تاج‌محمدی

دقایق

صدای کرب‌وبلای حسین می‌آید
به هوش باش، صدای حسین می‌آید

مهدی جهاندار

غزل

قرار بود از این چشمه آب برداریم
نه این‌که تشنه شویم و سراب برداریم

علی سلیمیان

غزل

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم‌شبی دفع صد بلا بکند

حافظ شیرازی

دیوان حافظ شیرازی

غزل