مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن | شعر هیأت

به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خون‌بها جز تو

فروغی بسطامی

غزل

خوشا که خط عبور تو را ادامه دهیم
شعاع چشم تو را تا خدا ادامه دهیم

قیصر امین‌پور

اشعار قیصر امین‌پور

غزل

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
گمان مبر که مرا دردِ این جهان باشد

مولوی

غزل

تویی که می‌دمی از عرش هر پگاه، علی
منوّرند به نور تو مهر و ماه، علی

قربان ولیئی

غزل

هميشه بازی دنيا همين نمی‌ماند
بساط غصب در آن سرزمين نمی‌ماند

نفیسه‌سادات موسوی

غزل

کتاب بود و به روی جهانیان وا بود
جواب هرچه نمی‌دانمِ جدل‌ها بود

انسیه‌سادات هاشمی

غزل

تو سرزمین مقدس تو باصفا بودی
تو جلوه‌گاه مقامات انبیا بودی

سیدعلیرضا شفیعی

مثنوی

هنوز مانده بفهمیم این‌که کیست علی
برای عشق و عدالت غریب زیست علی

زین‌العابدین آذرارجمند

غزل

وجود، ثانیه ثانیه در تو فانی شد
طلیعۀ غزلی صاحب‌الزمانی شد

محسن حنیفی

غزل

چه ابرها که خسیس‌اند و دشت خشکیده‌ست
و قرن‌هاست گلی در زمین نروییده‌ست

علی گلی حسین‌آبادی

غزل

چقدر بد شده دنیا چقدر بد شده‌ایم
به جای گرمی آغوش، دست رد شده‌ایم

محمد سلمانی

غزل

مدینه باز هوای خوشِ بهاری داشت
هوای تازۀ فصل بنفشه‌کاری داشت

محمدجواد غفورزاده

قصیده‌واره