شهدا | شعر هیأت

خم نخواهد کرد حتی بر بلند دار سر
هرکسی بالا کند با نیت دیدار سر

محمد زارعی

غزل

عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!

جودی خراسانی

خون تو پایان نداشت

غزل

پرنده کوچ نکرده‌ست زیر باران است
اگرچه سنگ ببارد وگرچه طوفان است

مهدی مردانی

پایین پای ابیات

غزل

به سیل اشک می‌شوییم راه کارون‌ها را
هنوز از جبهه می‌آرند تابوت جوان‌ها را

میلاد عرفان‌پور

از آخر مجلس

غزل

بی‌مرگ سواران شب حادثه‌هایید
خورشیدنگاهید و در آفاق رهایید

سلمان هراتی

آب در سماور کهنه

غزل

ای كاش سحر آينۀ جانم بود
جان عرصۀ تركتاز جانانم بود

سیدحسن حسینی

هم‌صدا با حلق اسماعیل

رباعی

مردان غیور قصّه‌ها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید

اصغر عظیمی‌مهر

چاره‌ها

رباعی

مرا بنویس باران، تا ببارم
یکی از داغداران... تا ببارم

سیدحبیب نظاری

شهادت‌نامه

دوبیتی

آیینه و آب، حاصل یاد شماست
آمیزۀ درد و داغ، همزاد شماست

وحید امیری

رباعی

ای یکه‌سوار شرف، ای مردتر از مرد!
بالایی من! روح تو در خاک چه می‌کرد؟

علیرضا قزوه

شبلی و آتش

غزل

می‌داد نسيم سحری بوی تنت را
از باد شنيدم خبر آمدنت را

عباسعلی مهدی

گزیدۀ شعر جنگ و دفاع مقدس

غزل

تن فرزند بهر مادر آمد
اگر او رفت با پا، با سر آمد

علی انسانی

دل سنگ آب شد

دوبیتی